معمای شماره 4: باهوش ترین پسر
زمانی پیرمردی زندگی می کرد که سه پسر داشت. از قضا پیرمرد بیمار شد و فهمید که به زودی مرگ به سراغش خواهد آمد. بنابراین پسرانش را نزد خود فرا خواند و به آنها گفت: هیچ راهی برای اینکه بتوانم خانه و مزرعه را بین شما تقسیم کنم، وجود ندارد. در این میان کسی که بتواند ثابت کند از همه باهوش تر است خانه و مزرعه را به ارث خواهد برد. برای هر یک از شما در روی میز یک سکه است. کسی که بتواند چیزی بخرد و این اتاق را با آن پر کند، همه دارایی مرا به ارث خواهد برد.
بزرگترین پسر سکه خود را برداشت و مستقیما به بازار رفت و چهارچرخه اش را پُر از کاه کرد. پسر دوم کمی بیشتر فکر کرد سپس او هم به بازار رفت و چندین کیسه پَر خرید. جوان ترین پسر خوب فکر کرد و سپس بی سر و صدا به مغازه کوچکی رفت. او دو تا چیز کوچک خرید و آنها را در جیب خود جا داد.
شب پدر آنها را صدا زد تا بیایند و نشان بدهند چه چیزی خریده اند. بزرگترین پسر کاه های خود را کف اتاق پخش کرد، ولی فقط قسمتی از اتاق پُر شد. پسر دوم کیسه های پَر را آورد و در اتاق خالی کرد. این بار قسمت بیشتری از اتاق پُر شد ولی باز هم تمام اتاق پُر نشد. سپس جوان ترین پسر لبخندی زد و آن دو چیز کوچک را از جیب خود بیرون کشید و بزودی تمام اتاق پُر شد.
پدر گفت: براستی که تو باهوش ترین پسر من هستی و در حالی که برادرهایت نتوانستند اتاق را پُر کنند، تو آن را پُر کردی. خانه و مزرعه ام به تو ارث خواهد رسید.
جوان ترین پسر چی خریده بود و با آن اتاق را پُر کرد؟
جواب معما در ادامه مطلب...
جواب معما:
پسر یک کبریت و یک شمع خرید و با روشن کردن شمع، اتاق را با روشنایی پُر کرد.